مدیران «خودسانسور» موفقند؟
انتشار: 1400-07-21 10:39:26
دستهبندی: مقالات آموزشی
چهار گام برای یادگیری روش جلب اعتماد مخاطب
چطور مدیر تاثیرگذار و الهامبخشی باشیم؟
مترجم: لیلا نوروزپیمان
منبع: HBR : مدیرانی که احساسات خود را مقابل کارکنان مخفی میکنند به این امید که «تصویر رسمی از مدیر» باعث موفقیت میشود، در «همراه کردن مجموعه» شکست میخورند. نتایج یک مطالعه نشان میدهد کارکنان به مدیر «خودسانسور» اعتماد نمیکنند؛ اما یک رهبر سازمانی وقتی «خود واقعی»اش را بروز میدهد، باعث جذب کارمندان میشود. عبور از خودسانسوری سه راه دارد.
زمانی اینگونه تصور میشد که یک رهبر و مدیر با دور نگه داشتن وجه فردی خود، سانسور کردن و کنترل احساسات خود میتواند رهبر سازمانی موثرتری باشد. حال آنکه آنچه امروزه مشخص است، اشتراکگذاری بخشی از داستانهای شخصی، نمایش سایر وجوه انسانی همچون طنز و فروتنی باعث میشود تا کارکنان و اعضای تیم، شما را به عنوان یک انسان ببینند و از شما بیشتر الهام بگیرند. شاید بپرسید دلیل این موضوع چیست؟
گفتن داستانهای شخصی یکی از مواردی است که به اعتماد بیشتر در روابط کمک میکند. همه ما تمایل داریم به افرادی اعتماد کنیم که معتقدیم آنها خود واقعیشان هستند و همدلی خود را بروز میدهند. واقعی بودن و انسانیت با به اشتراک گذاشتن داستانهای شخصی یکی از راههای قدرتمند برای ایجاد اعتماد است. خوشبختانه، ارتباط شخصی بیشتر از این طریق یک مهارت قابل آموزش است. در این مقاله نویسنده چهار مرحله را که به شما کمک می کند بخش انسانی و واقعی خود را در وجوه مختلف رهبری و ارائه خود به اعضای تیم و کارکنانتان اضافه کنید و از این طریق بیشتر برای ایشان الهامبخش باشید، ارائه میدهد.
خانم گیا استورم یکی از کوچهای بینالمللی حوزه رهبری سازمانی ماجرای یکی از مراجعان خود به نام کارل را که در انگیزهبخشی به کارکنان خود مشکل داشت تعریف میکند.
کارل حتی هنگام لبخند زدن بسیار خشن بود و شیوه ارائه او به نحوی سرد و کاملا سنجیده و با احتیاط بود. کارل به عنوان یک شنونده خوب و رئیس متفکر شناخته میشد، اما در مجامع بزرگ و جلسات شرکت او بسیار خشک و صریح بود. در مواجهه با مشکلات شرکت سعی میکرد خطمشی شرکتی را دنبال کند و از به اشتراکگذاری نظرات و حس شخصی خود نسبت به آن مشکل صرف نظر میکرد. همین رفتار وی باعث میشد تا مخاطبانش احساس کنند که او بسیار رسمی و به گونهای تصنعی رفتار میکند و کارمندانش به همین دلیل نمره الهامبخشی پایینی به عملکرد وی میدادند.
زمانی اعتقاد بر این بود که حذف عقاید و احساسات شخصی از ارائه و کنترل احساسات به هر قیمتی عاملی کلیدی برای این است که افراد ما را رهبر سازمانی موثری ببینند. اما آنچه امروزه به وضوح مشخص است، برای اینکه الهامبخش باشید و مخاطبان تمایل داشته باشند تا شما را دنبال کنند، باید سایر وجوه خود را نیز با آنها به اشتراک بگذارید. اینکه آنها شما را فردی از جنس خودشان با تمام نقاط قوت و حتی نقاط ضعف، حس شوخطبعی و فروتنی ببینند باعث میشود شما را از خودشان دور نبینند و بتوانید برایشان الهامبخش باشید.
تحقیقات نشان داده است سه عامل کلیدی وجود دارد که باعث جلب اعتماد مخاطب میشود: اصالت، منطق و همدلی. همه ما تمایل داریم به افرادی اعتماد کنیم که معتقدیم خود واقعیشان هستند و همدلی خود را نشان میدهند. به اشتراکگذاری بخشی از زندگی واقعی و تجربیات شخصی یکی از قدرتمندترین روشها برای جلب اعتماد است. خوشبختانه این موضوع مهارتی قابل آموزش است و در چهار گام یاد میگیرید چگونه این موضوع را در خود پرورش دهید و برای کارکنان خود الهامبخش باشید.
سه مورد از داستانهای شکست خود را بپرورانید و آماده ارائه کنید
بازگو کردن داستانهای شکست به ما در برقراری ارتباط و ایجاد صمیمیت کمک میکند. در این حالت مخاطبان متوجه میشوند شما هم مثل همه افراد ممکن است شکست خورده باشید اما درسی که از شکست خود گرفتهاید موجب موفقیت و انعطاف شما شده و همین موضوع افراد را تحریک میکند تا با شما همراه شوند. کارل در آخرین جلسه تیم رهبری خود یکی از اشتباهات خود را که در مقابل همکارش مرتکب شده بود برای تیم خود بازگو کرد و در نتیجه چند یادداشت خصوصی از اعضای تیم برای به اشتراکگذاری این تجربه دریافت کرد. سه مورد از داستانهای شکست خود را بنویسید و به موقعیتهایی فکر کنید که در هفتههای آینده میتوانید آنها را با خیال راحت با اعضای تیم و کارکنان خود به اشتراک بگذارید.
نقاط ضعف و آسیبپذیر خود را هم در این داستانسرایی بگنجانید
تحقیقات نشان میدهد وقتی به رهبرانی فکر میکنیم که برای ایجاد ارتباط عاطفی با ما وقت گذاشتهاند، مغز ما احساسات مثبت و ارتباط اجتماعی بیشتری را از خود نشان میدهد. پس همانطور که به سوالات مخاطبان پاسخ میدهید، نقاط ضعف و آسیبپذیر خود را در پاسخهایتان بگنجانید. جملات خود را با عباراتی مانند «احساس من این است»، «بازگو کردن این ماجرا برایم سخت است» یا «من در پیش بردن آن تردید داشتم» ترکیب کنید. این عبارات پرده حائل بین افکار شما با مخاطب را برداشته و باعث ارتباط بیشتر و شفافتر با ایشان میشود.
موضوعاتی که برای خودتان مهم است به اشتراک بگذارید
کارل اکنون تمامی جلسات ماهانه با کارکنان خود را با یک داستان شخصی درباره چیزی که بر او تاثیر گذاشته یا مربوط به رویدادهای جاری یا کسب و کار است، آغاز میکند. این داستانها همیشه مثبت نیستند، اما او بازخوردهای خوبی که نشان از قدردانی کارکنان و احساس صمیمیت آنها با کارل است، دریافت کرده است. با صرف چند دقیقه زمان قبل از جلسات برای آمادهسازی داستان و یادداشتبرداری، او توانسته است اصالت و صمیمیت بیشتری به جلساتی که راهبری میکند، ببخشد و تاثیرگذارتر باشد.
داستانهای الهامبخش دیگران را هم مطالعه کنید
یکی از مواردی که کمک میکند این مهارت را در خود به خوبی پرورش دهید، گوش کردن به سخنرانیهای TED و پادکستهایی است که سخنرانان با قدرت متقاعدسازی بالای خود مخاطبان را به وجد میآورند و برای مخاطب خود الهامبخش هستند. دقت کنید که چه زمانی بیشترین ارتباط را با سخنران احساس میکنید؟ گوینده چه کرد و چه موضوعی را بیان کرد که منجر به حس اصالت و ارتباط انسانی وی با شما شد؟ به تکنیکهای مورد علاقه خود توجه داشته باشید و آنها را در تمرینات روزمره خود قرار داده و در جلسات کوچک و کممخاطب خود تمرین کنید. با گنجاندن داستانهای شخصی بیشتر در ارائههای خود، میتوانید به سرعت با مخاطبان بیشتری ارتباط برقرار کنید و به راحتی پیام خود را منتقل کنید. همانطور که واقعیتر، در دسترستر و الهامبخشتر میشوید، نتایج کسب و کارتان هم بهبود مییابد و افراد احساس میکنند که اجازه دارند داستانهای خودشان را نیز با شما اشتراک بگذارند. کارل پس از تمرین تکنیکهای جدید بعد از چند ماه، بازخوردهای متفاوتی از اعضای تیم دریافت کرد. اینبار کارکنان، او را فردی در دسترس و تاثیرگذار و الهامبخش میدیدند و خود کارل نیز ارتباط بیشتری با ایشان احساس میکرد.
رهبران سازمانی که برای شکستن دیوارهای رواقی خشک و بیاحساس گام برمیدارند و به مخاطبان اجازه میدهند وجه انسانیشان که در پشت یک ظاهر متمرکز بر کسب و کار وجود دارد، دیده شود، پیروان بهتری خواهند داشت و در نظر ایشان افرادی الهامبخش و تاثیرگذار خواهند بود.
اشتراکگذاری در شبکههای اجتماعی