استراتژی مناسب برای ریسک مالی کمتر

انتشار: 1402-01-15 16:13:35
دسته‌بندی: مقالات آموزشی
شماره روزنامه: 5698
تاریخ چاپ: 1402/01/15
شماره خبر: 3955918
مترجم‌: مریم مرادخانی منابع: New York Time Time «سارا مِنکر» که در دهه 1980 در اتیوپی متولد شد، بهره‌‌‌مندی و فقر مطلق را به چشم دیده است. در حالی که خانواده‌‌‌اش از طبقه متوسط بودند و خودش در مدرسه خصوصی‌‌‌ای در پایتخت، آدیس آبابا درس می‌‌‌خواند اما بسیاری از هموطنانش از قحطی و ناآرامی‌‌‌های مدنی رنج می‌‌‌بردند.

او در دوران دبیرستان، در حالی که ساکن آمریکا بود، تصمیم گرفت در کالج هنرهای علوم مقدماتی برای زنان ثبت‌نام کند. پس از آن به شرکت بانکداری  «مورگان استنلی» در نیویورک پیوست و شروع به تجارت کالا کرد.
اما لحظه‌‌‌ای نبود که به نا امنی غذایی فکر نکند. زمانی که در وال‌استریت بود، به موضوع سیستم غذایی جهانی و ناکارآمدی‌‌‌هایش علاقه‌‌‌مند شد. در سال 2014، از شغلش استعفا داد و شرکت  «گرو اینتلیجنس » را راه‌‌‌اندازی کرد، که از هوش مصنوعی برای پیش‌بینی ترندهای کشاورزی استفاده می‌کند.  حالا این شرکت، دفترهایی در نیویورک، سنگاپور، نایروبی و کنیا دارد و با استفاده از هزاران منبع داده، ترندها را پیش‌بینی می‌کند، مثلا اینکه قیمت دانه‌‌‌های سویا به کدام سمت خواهد رفت، یا تغییرات آب و هوایی چه تاثیری بر زمین‌‌‌های زراعی خواهد گذاشت یا محصولات قهوه در برزیل در چه وضعیتی قرار دارند. از جمله مشتریان شرکت، هلدینگ HSBC، تایسون فودز و اتاق بازرگانی آمریکا هستند. سارا که در سال 2017، در همایش تد سخنرانی و وقوع یک بحران غذایی جهانی را پیش‌بینی کرد، هنوز هم نگران این است که چگونه به دنیا غذا برساند.
او چندی پیش به سوالات دو نشریه تایم و نیویورک‌تایمز در این رابطه پاسخ داد. چکیده‌‌‌ای از این گفت‌وگو را با هم می‌‌‌خوانیم:
سارا: من در دهه 80 در آدیس بزرگ شدم. در آن زمان، اتیوپی سوژه اخبار بود. قحطی و فقر و این چیزها. دوران سختی بود، خیلی سخت‌‌‌تر از الان، اما حس می‌‌‌کنم در شکل‌‌‌گیری شخصیت من و کسی که امروز هستم، نقش زیادی داشت.
من در یک خانواده متوسط و خوب متولد شدم. مادرم خیاط هواپیمایی اتیوپی بود و پدرم در کمیسیون سازمان ملل متحد برای آفریقا کار می‌‌‌کرد. یک نکته جالب در مورد اتیوپی این بود که هیچ‌گاه مستعمره کشوری نبود، به همین علت، مرکز گرد‌‌‌همایی کشورهای آفریقایی بود.
رهبران آفریقایی وقتی می‌خواستند در مورد مباحثی مثل استقلال صحبت کنند، همه در آدیس دور هم جمع می‌‌‌شدند. شهر ما، حتی وقتی در صدر اخبار بود، یک شهر جهانی بود که ملت‌‌‌های مختلف را درون خود جا داده بود. آنجا مرکز دیپلماسی بود.

 نیویورک‌تایمز: گرچه تو شخصا قحطی را تجربه نکردی اما احتمالا عمیقا از آن آگاه و تحت‌تاثیرش بودی.

هزار درصد! اولا، خانواده‌‌‌های ما بسیار پرجمعیت هستند. مادرم 24 خواهر و برادر دارد.
پس وقتی داری بزرگ می‌‌‌شوی، کاملا نسبت به این مساله، آگاهی. من در کشوری بزرگ شدم که همه چیز جیره‌‌‌بندی بود، سوخت، غذا، شکر و چیزهای دیگر، صرف نظر از اینکه تو که بودی. مهم نبود که محل زندگی‌‌‌ات کجاست، در آدیس یا خارج از آن. وقتی در دوران کرونا، کشورها با کمبود دستمال توالت مواجه شدند و همه عجله داشتند که دستمال ذخیره کنند، من گفتم  «نمی‌‌‌دانم چرا دارید انبار می‌کنید.
من 80 رول دستمال کاغذی دارم.» دوست‌‌‌هایم می‌‌‌گفتند  «چرا 80 رول دستمال داری؟» من می‌‌‌گفتم  «مگر شماها این‌طوری زندگی نمی‌کنید؟ اینکه بترسید مبادا چیزی تمام شود؟ » ما این‌طوری بزرگ شدیم. می‌‌‌دانستیم که باید قدر همه چیز را بدانیم.

 نیویورک‌تایمز: چطور شد که برای دانشگاه به ایالات‌متحده آمدی؟

خیلی خیلی سخت درس می‌‌‌خواندم. می‌‌‌خواستم از آنجا خارج شوم. والدینم عملا همه دار و ندارشان را فدا کردند تا بتوانند ما را به بهترین مدرسه در کشور بفرستند. می‌‌‌دانستم که وظیفه‌‌‌ام در قبال آنها این است که تلاش کنم. من در یک خانواده قوی بزرگ شده بودم و با جنگ برای بقا آشنا بودم.
حس می‌‌‌کردم باید تلاشم را بکنم تا دینم را به والدینم ادا کنم.

 نیویورک‌تایمز: وقتی به مورگان استنلی پیوستی، آیا قصد داشتی تا آخر عمرت آنجا کار کنی؟

به این نتیجه رسیدم که تنها شغل حوزه مالی که دوست دارم انجام دهم، تجارت کالاست. این تنها حوزه‌‌‌ای بود که در آن، حس می‌‌‌کردم به بقیه دنیا و چیزهایی که برایم مهم بود، متصلم.
یک روز متوجه شدم که آماده تجارت هستم. و وارد تجارت گاز طبیعی شدم. با اینکه کارم را عالی انجام می‌دادم اما عاشقش نبودم و از یک جایی به بعد، مثل روبات شده بودم.

 نیویورک‌تایمز: وقتی از مورگان استنلی خسته شدی، دقیقا می‌‌‌دانستی می‌‌‌خواهی چه کار کنی؟

بله. ایده  «گرو» پس از بحران مالی به ذهنم رسید. ارزش سهام بانک‌ها نزدیک به صفر رسید. یکی از همکارهایم فکر می‌‌‌کرد دنیا دارد به آخر می‌رسد و معتقد بود که بهترین کار، خرید طلاست. تمام طول روز مشغول خرید طلا بود، به شکل‌‌‌های مختلف، شمش، سکه و چیزهای دیگر. به او گفتم  «داری چه کار می‌‌‌کنی؟ اولا من می‌‌‌دانم آخر دنیا چه شکلی است! قطعا پایین آمدن سهام شرکت ما آخر دنیا نیست. دوما، چه حسی خواهی داشت وقتی مجبور شوی برای یک کیسه سیب‌‌‌زمینی، طلا بدهی؟» من معتقد بودم که استراتژی بهتر برای کاهش ریسک مالی و تورم، خرید زمین زراعی است تا بتوانم غذایم را خودم بکارم.
آنجا بود که فهمیدم سیستم‌های کشاورزی در نقاط مختلف جهان تا چه حد به هم ریخته‌‌‌اند و بخش اعظمی از آنها توجیه اقتصادی ندارند. در نهایت، زمین نخریدم اما کلی زمان گذاشتم و هر چه می‌توانستم درباره کشاورزی مطالعه کردم و از یک جایی به بعد، خوره کشاورزی شدم. و کلی سوال به ذهنم آمد.

چرا دهه‌‌‌هاست که درباره امنیت غذایی صحبت می‌شود اما هر بار سوالی می‌‌‌پرسم، سوال‌‌‌های بیشتر می‌‌‌شنوم؟ چرا نمی‌توانم اطلاعاتی که دنبالش هستم را پیدا کنم؟

این مشکلی بود که به آن علاقه پیدا کردم. با خودم گفتم  «چه کاری برای آفریقا می‌توانم انجام دهم؟»وقتی از استنلی استعفا دادم، همه چیز در حد این ایده بود  «می‌‌‌خواهم یک شرکت تاسیس کنم و کارهایی در رابطه با داده‌‌‌ها و کشاورزی انجام دهم.»

 نیویورک‌تایمز: سال‌هاست که درباره بحران غذا صحبت کرده‌‌‌ای. آیا هنوز هم معتقدی که با یک بحران جهانی غذا مواجهیم؟

اگر نگاهی به تورم مواد خوراکی در اقصی نقاط جهانی بیندازی، اعداد و ارقام، شوک‌‌‌آورند. حتی در آمریکا که از نظر غذایی، کاملا خودکفاست.
پس در نقاطی از جهان که ارزش پولشان به واسطه کرونا یا مشکلات اقتصادی، کاهش یافته و سیستم‌های غذایی محدود هستند، اوضاع به مراتب بدتر خواهد بود.

 تایم: گرو نشان می‌دهد که طی ماه‌‌‌های اخیر، حدود 400 میلیون نفر دچار ناامنی غذایی شده‌‌‌اند چون بهای اقلامی مثل گندم و ذرت و روغن پالم به شدت افزایش یافته. چه توضیحی برایش وجود دارد؟

دلایل مختلفی وجود دارد. من آنها را به پنج گروه تقسیم می‌‌‌کنم: افزایش بهای کود، آب و هوا، افزایش بهای روغن خوراکی، کاهش کم‌‌‌سابقه موجودی غلات و بحران‌های لجستیک که مهم‌ترینش، جنگ اوکراین است.

 تایم: اگر همین فردا جنگ روسیه و اوکراین به پایان برسد، چقدر از مشکل تامین مواد غذایی حل خواهد شد؟

باید تاکید کنم که جنگ، آغازگر این بحران نبوده فقط آن را تشدید کرده. این مشکلی است که قبلا هم وجود داشته و لرزه‌‌‌هایش حتی قبل از بحران کرونا نیز حس می‌‌‌شد که نشان‌‌‌دهنده شکنندگی زنجیره‌های تامین جهانی بود. پس این مشکلی نیست که امروز آمده باشد و فردا برود. اگر جنگ تمام شود، قطعا شرایط بهتر از الان خواهد شد اما زیرساخت‌‌‌های بسیاری نیز طی جنگ، کاملا نابود شده‌‌‌اند. باید آنها را بازسازی کنیم.

 تایم: تغییرات آب و هوایی چطور باعث شده رفع این بحران سخت شود؟

تغییرات آب و هوایی به عدم ‌پیش‌بینی‌‌‌پذیری و بی‌‌‌ثباتی منابع غذایی منجر می‌شود. واقعا شوکه می‌‌‌شوم وقتی یادم می‌‌‌آید که پارسال، درباره خشکسالی داکوتای شمالی و تاثیر آن بر محصولات ذرت و سویا می‌‌‌نوشتم در حالی که همین امسال، زمین‌‌‌های آن منطقه آنقدر مرطوب شده که کشاورزان نمی‌توانند محصولی بکارند. این تغییرات آب و هوایی است، و ناتوانی در پیش‌بینی و عدم‌ثبات که همه و همه، سیستم‌های غذایی ما را بسیار آسیب‌‌‌پذیر می‌کنند.
از سوی دیگر، با افزایش تقاضای بی‌‌‌سابقه مواجهیم. رشد اقتصادی و افزایش جمعیت در نقاطی مثل آفریقای سیاه و آسیا که جمعیتشان هنوز جوان است.

 تایم: شرکت شما یک شرکت خصوصی است اما در عین حال، در سازمان ملل سخنرانی کردی و از کشورها خواستی که گرد هم بیایند و برای حل بحران غذا چاره‌‌‌ای بیندیشند. آیا فکر می‌‌‌کنی می‌توانید کمکی به حل این مشکل کنید؟

ما یک شرکت خصوصی هستیم اما با موسسات مالی و شرکت‌های بزرگ و کوچک همکاری داریم. با دولت‌‌‌ها نیز کار می‌‌‌کنیم تا کمک کنیم به مقوله بحران غذایی فکر کنند. من  «گرو» را تاسیس کردم تا جلوی این مشکل را بگیرم.
کاش همان سال 2017 که به همه هشدار دادیم، ما را جدی می‌گرفتند چون پیشگیری بهتر از درمان در اتاق اورژانس است.
ما یک شرکت ماموریت‌‌‌محور هستیم. شرکت را تاسیس کردیم تا با بحران‌های بشریت مقابله کنیم. ما معتقدیم که کسب و کار، نقش مهمی دارد چون با کمک کسب و کارهاست که می‌توانی تلاش‌‌‌ها در این راستا را پایدار کنی و آن را تامین مالی کنی. البته باید تاکید کنم که این روزها به هیچ وجه، نرمال نیستند. اگر این را بدانی و نگویی، جنایت کرده‌‌‌ای.

 تایم: آیا راهی بود که بتوانیم جلوی وضعیت فعلی را بگیریم؟

تجارت در حوزه کشاورزی، یکی از قدم‌‌‌های مهم است. باید بدانیم هیچ کشوری نیست که همه چیز را خودش تولید کند و به همه منابع دسترسی داشته باشد. نمی‌توانی همه چیز را خودت بکاری. برای ادامه دادن، به بقیه دنیا نیاز داری. اما دنیا طی پنج سال اخیر، به شدت منزوی شده و این به تنهایی، به تنوع مشارکت‌‌‌های تجاری آسیب زده. باید بیشتر در زمینه  «تطبیق‌‌‌پذیری آب و هوایی» سرمایه‌گذاری می‌‌‌کردیم. تطبیق‌‌‌پذیری، مدت کوتاهی است که وارد دستور کارها شده. تا به امروز، فقط از‌گذار صحبت کردیم و ریسک‌‌‌هایی دارد، در حالی که ما در دنیایی زندگی می‌‌‌کنیم که حاصل و پیامد اقدامات  20 یا 30 سال قبلمان است.

 
اشتراک‌گذاری در شبکه‌های اجتماعی